- کار زار کردن
- جنگ کردن حرب کردن محاربه: (اصحاب خود را بزبان عجم گفت که بدار زنید یعنی کار زار کنید و بکشید این طایفه را) (تاریخ قم 82)
معنی کار زار کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بانگ کردن کلاغ، کنایه از سر و صدا کردن
داد و فریاد کردن، سر و صدا راه انداختن
کنایه از ستیزه کردن، برای مثال تا بر کسی گرفته نباشد خدای خشم / پیش تو ناید و نکند با تو چارچار (منوچهری - ۴۱)